محمدکاظم سجادپور در یادداشتی می نویسد: تجاوز آمریکا و رژیم صهیونیستی به بهانه جلوگیری از ظرفیت هستهای نظامی ایران، در واقع در تداوم سیاستهای سنتی و کلاسیک غرب برای تضعیف ایران و کسب هژمونی نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی است.
کالبدشناسی ترس در روابط بینالمللی
26 مرداد 1404 ساعت 16:55
محمدکاظم سجادپور در یادداشتی می نویسد: تجاوز آمریکا و رژیم صهیونیستی به بهانه جلوگیری از ظرفیت هستهای نظامی ایران، در واقع در تداوم سیاستهای سنتی و کلاسیک غرب برای تضعیف ایران و کسب هژمونی نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی است.
به گزارش 2فوریت،هشتادمین سالگرد بمباران اتمی ژاپن در ۳ و ۶ اوت ۱۹۴۵ (۱۸ و ۲۰ مرداد ۱۳۲۴)، نقطه عطفی در تاریخ پسا جنگ دوم جهانی است. به فاصله سه روز دو شهر مهم ژاپن، هیروشیما و ناگازاکی، بمباران هستهای شدند و در مجموع آن دو روز و ماههای بعد از آن حدود ۲۰۰ هزار نفر از مردم بیگناه کشته شدند. ورود بمب اتم با اقدام ایالات متحده، عصر هستهای را در روابط بینالمللی رقم زد. آمریکا تا مدتی انحصار بمب هستهای را در اختیار داشت اما این حالت با ورود دیگر قدرتهای بزرگ به عرصه هستهای دگرگون شد،آنچه که با استفاده از بمب هستهای توسط ایالات متحده به روابط بینالملل، دگرگونی بخشید، ورود ترس از نابودی جمعی بود. مفسر ترس در روابط بین انسانها و جوامع، حضوری پایدار داشته است.
اما ترس و وحشتی که بمباران دو شهر ژاپنی ایجاد کرد، بار دیگر موارد متفاوت میباشد. آنچه که در طی هشتاد سال گذشته و در سایه هستهای شدن قدرتهای بزرگ و قدرتهای میانه، گذشته، بحثهای مختلفی پیرامون پدیده ترس در روابط بینالملل را به همراه آورده است. چگونه میتوان نسبت ترس و روابط بینالملل را در پرتو بمباران هستهای ژاپن مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟ در پاسخ حداقل سه پدیده موضوع قابلشناسائی و بررسیاند. «نقش ترس در به کار بردن بمب هستهای علیه ژاپن»، «مدیریت ترس ناشی از احتمال تکرار به کارگیری بمب هستهای» و «ابزاری بودن ترس هستهای برای اعمال هژمونی».
ابتدا باید یادآوری کرد که تجزیه و تحلیل سیاست بینالملل، چندی پیش، عمدتاً بر مدل عقلانی و محاسبه سود و زیان و نگاه به دولتها به عنوان کنشگران عقلانی بود. ولی مخصوصاً در دو دهه گذشته، در گزاره بنیادین عقلانی بودن رفتار دولتها و سیاستمداران حاکم در بسیاری از حوزههای سیاسی، تردید ایجاد شده است و متقابلاً نقش عناصر و تغییرهای روانی، احساسی، عاطفهگرا و غیرعقلانی برجسته شده است و این به نوبه خود، بازنگریهای رنگارنگی را در تجزیه و تحلیل موضوعات کلیدی گذشته بر روابط بینالملل به همراه آورده است. من جمله، در مورد عقلانی بودن استفاده از بمب هستهای علیه ژاپن توسط آمریکا، نگاههای تجدیدنظر طلبانه ولی قابل اعتنائی مخصوصاً در بین تاریخنگاران انتقادی را برجسته کرده است.
نگاه و روایت سنتی دولت آمریکا این بوده که اگر از بمب اتمی علیه ژاپن استفاده نمیشد، آن کشور تسلیم نمیشد. این گزاره سنتی و جا افتاده، که عمدتاً قالببندی تحلیل عقلانی و محاسبه سود و زیان را دارد، حداقل از سه زاویه، مورد نقد قرار گرفته و متقابلاً نقش عوامل روانی و غیرعقلانی برجسته شدهاند.
اول آنکه ترومن، رئیس جمهور آمریکا، تازه کار بود و برای اینکه ضعیف قلمداد نگردد، و در مورد او احساس ناتوانی برجسته شود، تصمیم به استفاده از بمب هستهای گرفت.
دوم فشار روانی مجموعه و منظومهای که در پروژه موسوم به منهتن برای ساخت بمب اتمی مشغول بودند، کم نبود. پروژه منهتن، حدود ۱۳۰ هزار نفر با بودجه دو میلیاردی به مقیاس هشتاد سال پیش را به خود مشغول کرده بود و آنها بعد از آزمایش موفق بمب هستهای در نواحی کویری آمریکا، خود تبدیل به نیرویی برای به کارگیری آن شدند و سوم و جالبتر آنکه در بین تاریخنگاران تجدیدنظر گرا، ژاپن علائم جدی برای تسلیم شدن قبل از استفاده از بمب هستهای توسط آمریکا را داده بود. این دسته از تاریخدانان، استفاده آمریکا از بمب هستهای را مطلقاً غیرضروری، انحرافی غیراخلاقی و غیرعقلانی میدانند. در بین دانشوران تاریخ جنگ دوم جهانی، این نگرش تجدیدنظر طلبانه جدی است.
اما در دوران پسا استفاده از بمب هستهای، جهان با ترس خاصی رو به رو شد که هشتاد سال است پایداری از خود نشان داده است. مخصوصاً از زمانی که تعداد دارندگان سلاحهای هستهای، زیادتر شد و مالکیت بمب هستهای از دست ایالات متحده خارج گردید. مدیریت ترس استفاده مجدد بمب هستهای، مجموعه و منظومه استراتژیک و چندلایهای شکل داده است. بخشی از منظومه، روابط هستهای قدرتهای بزرگ عمدتاً ایالات متحده و شوروی سابق و روسیه فعلی است.
اما موافقتنامه چارچوب و کانالهایی برای جلوگیری از اتفاق جنگ هستهای بین واشنگتن و مسکو راهاندازی شد. دکترینهای هستهای در برابر قدرت نظامی تدوین و کم و بیش،سعی شده که پیشبینیپذیری وارد معادلهای شود که هر دو طرف میدانستند نابودی متقابل را در بر دارد. البته این روند سادهای نبوده و نیست و نشیب و فرازهای فراوانی داشته و دارد.
بخش دیگر این منظومه، تلاشها و برنامههایی است که از برآمدن قدرتهای هستهای جدید جلوگیری شود. معاهده عدم گسترش سلاحهای هستهای،سنگ بنای این ساختمان است افزوده شدن هند و پاکستان و کره شمالی که آشکارا بمب هستهای را آزمایش کردند رژیم صهیونیستی که رقمی بین صد تا دویست بمب هستهای در اختیار دارد و چندین کشور دیگر موسوم به کشورهای آستانه هستهای هستند، چالشهایی را ایجاد کرده است.
در عین حال نمیتوان فراموش کرد که جلوگیری از دستیابی دیگران به سلاحهای هستهای، خود تبدیل به سلاحی برای اعمال هژمونی قدرتهای بزرگ و مخصوصاً ایالات متحده شده است. به عبارت دیگر ترس از گسترش سلاحهای هستهای، مخصوصاً با رفتار تبعیضآمیز نسبت به عاملان و کارگزاران غربی و در رأس آن رژیم صهیونیستی، صرفاً ابزاری برای کنترل و تسلط بر مناطق استراتژیک میباشد. تجاوز آمریکا و رژیم صهیونیستی به بهانه جلوگیری از ظرفیت هستهای نظامی ایران، در واقع در تداوم سیاستهای سنتی و کلاسیک غرب برای تضعیف ایران و کسب هژمونی نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی است. هر چه هست ترسی که با بمباران ژاپن در هشتاد سال پیش آغاز شد، تحولات ترس محورانه متعدد و متضادی را در روابط بینالملل شکل داد.
کد مطلب: 6473