سیروس کریمی در یاداشتی برای 2فوریت نوشت: ایران سالها درگیر تنشهای سیاسی و اقتصادی بوده اما امروز با بحرانی روبهروست که آرام و بیصدا پیشروی میکند و میتواند بنیان امنیت ملی را دگرگون کند. بحران آب دیگر مسئلهای زیستمحیطی نیست بلکه به موضوعی استراتژیک تبدیل شده است. آینده ایران بیش از آنکه در میدان سیاست تعیین شود در میدان آب رقم خواهد خورد. هیدروپولیتیک در سالهای پیش رو محور اصلی تصمیمسازیهای کشور خواهد بود.
2فوریت:ایران از مرز تنش آبی عبور کرده و وارد مرحله بحران شده است. گزارشهای رسمی وزارت نیرو و سازمان محیطزیست نشان میدهد که افت بارندگی، فرونشست زمین، کاهش شدید آبهای زیرزمینی و خشک شدن دریاچهها نقشه آبی کشور را وارد دوره اضطرار کرده است. این بحران تنها زیربنای توسعه را تهدید نمیکند بلکه ساختار جمعیتی کشور را تغییر میدهد.
در بسیاری از استانهای شرقی، جنوبی و مرکزی روند مهاجرت به دلیل کمبود آب شدت گرفته است. روستاهایی که تا چند سال پیش دارای کشاورزی فعال بودند امروز خالی از سکنه میشوند. استانهای برخوردارتر از بارش و منابع آبی نسبتاً پایدار شاهد افزایش جمعیت و تقاضای خدمات هستند. بحران آب اکنون نه یک چالش عمرانی بلکه مسئلهای سیاسی و اجتماعی است که قدرت و توازن جمعیتی کشور را تحت تأثیر قرار میدهد.
کشاورزی ایران که ستون امنیت غذایی است بیش از نود درصد منابع آب را مصرف میکند و همین وابستگی موجب شده هر کاهش بارندگی یا افت سفرههای زیرزمینی امنیت غذایی را مستقیماً تهدید کند. استمرار این وضعیت کشور را در برابر تغییرات اقلیمی آسیبپذیرتر میکند.
سیاستی که بحران آب را نادیده گرفت
مدیریت آب در پنج دهه گذشته اغلب پروژه محور و کوتاهمدت بوده است. دولتها آب را مسئلهای فنی و عمرانی تلقی کردهاند نه موضوعی استراتژیک. نتیجه این نگاه در سدسازیهای بیبرنامه و انتقال آب از حوضههای کمآب به مناطق پرمصرف دیده میشود. در بسیاری از این پروژهها ارزیابی دقیق محیطزیستی انجام نشده و تصمیمات بیشتر به دنبال رضایتسازی کوتاهمدت بوده است.
ادامه الگوی کشاورزی سنتی و پرمصرف، عدم استفاده کافی از فناوریهای نوین و برداشت بیرویه از سفرههای زیرزمینی باعث شده منابع آب تجدیدپذیر ایران کاهش پیدا کند و سطح تابآوری کشور پایین بیاید. مدیریت آب در ایران در عمل بیش از آنکه سیاستگذاری باشد سیاسیکاری بوده و همین امر به انباشت بحران منجر شده است.
جغرافیای جدید قدرت در ایران: آب جای نفت را میگیرد
ایران سالها اقتصاد و سیاست خود را بر پایه نفت تنظیم کرده اما امروز وزن ژئوپلیتیک کشور در حال تغییر است. منابع آبی به سرعت به عامل اصلی قدرت در سطح داخلی بدل میشوند. مناطقی که دسترسی به آب پایدار دارند شانس بیشتری برای رشد اقتصادی، جذب جمعیت و توسعه صنعتی پیدا میکنند. در مقابل استانهایی که با بحران آب مواجهند شاهد کاهش سرمایهگذاری و روند رو به افزایش مهاجرت خواهند بود.
این جابهجایی آرام اما مداوم، نقشه قدرت در ایران را دگرگون میکند. به بیان روشن آب در حال گرفتن جای نفت است. همانطور که در دهههای گذشته مناطقی چون خوزستان و بوشهر به دلیل منابع نفتی اهمیت اقتصادی و سیاسی یافتند امروز استانهایی که مزیت آبی دارند وزن بیشتری پیدا میکنند. رقابت برای دسترسی به منابع آبی، جهت توسعه و حتی سیاستگذاری دولتها را تغییر خواهد داد. در دهه آینده هر منطقهای که بتواند منابع آبی خود را مدیریت کند در موقعیت برتر قرار میگیرد و این یعنی جغرافیای قدرت ایران به تدریج بازتعریف میشود.
هیدروپولیتیک ایران در سه سطح
بحران آب ایران را وارد دوره جدیدی کرده که در آن منازعات آبی در سه سطح داخلی، منطقهای و جهانی شکل میگیرد.
سطح داخلی:شامل اختلاف بر سر حقابه رودخانهها و سدهاست. در سالهای اخیر اعتراضات گسترده در اصفهان، خوزستان و سیستان و بلوچستان نشانه این تنش است. بخشی از این اعتراضات ریشه در احساس بیعدالتی دارد. این وضعیت هشدار میدهد که بحران آب میتواند به مسئله امنیت اجتماعی تبدیل شود.
سطح منطقهای به روابط ایران با همسایگان مربوط میشود. اختلاف بر سر حقابه هیرمند نمونه بارز این وضعیت است. تغییر سیاستهای آبی ترکیه در حوضه دجله و فرات نیز پیامدهای جدی برای عراق و به طور غیرمستقیم برای ایران ایجاد کرده است. رودخانهها امروز به اندازه خطوط لوله نفت اهمیت ژئوپلیتیکی یافتهاند.
سطح جهانی: متاثر از تغییرات اقلیمی است. ایران در کمربند خشک زمین قرار دارد و بیش از بسیاری از کشورها از گرمایش جهانی آسیب میبیند. افزایش دما، کاهش بارش و تکرار خشکسالیها چشمانداز آینده کشور را با ابهام همراه کرده است.
آینده ایران آبی است نه سیاسی
در دهه آینده ریشه بسیاری از بحرانهای اقتصادی و امنیتی ایران در آب خواهد بود. بدون منابع آبی پایدار توسعه صنعتی متوقف میشود. امنیت غذایی کاهش مییابد. مهاجرت داخلی تشدید میشود و شکافهای اقتصادی عمیقتر خواهد شد. به زبان ساده امنیت ملی ایران با امنیت آب گره خورده است.
سیاست، اقتصاد و حتی ثبات اجتماعی تنها زمانی دوام میآورند که بتوان منابع آب را حفظ و مدیریت کرد. اگر بحران آب بدون راهکار بماند هر تغییر سیاسی سطحی خواهد بود و نمیتواند به توسعه پایدار منجر شود.
راهکارهای ملی برای عبور از بحران
برای مهار بحران آب ایران نیازمند یک راهبرد ملی است که بر پایه واقعیتهای اقلیمی و نگاه علمی شکل بگیرد.
نخست اصلاح الگوی کشت ضروری است. ایران باید از محصولات پرمصرف فاصله بگیرد و به سمت محصولات کمنیاز به آب حرکت کند. توسعه روشهای آبیاری نوین و کاهش اتلاف آب در بخش کشاورزی از اولویتهای فوری است.
سرمایهگذاری در فناوریهای آب نیز اهمیت دارد. شیرینسازی آب با استفاده از انرژیهای خورشیدی و هستهای، بازچرخانی و تصفیه گسترده میتواند در کاهش فشار بر منابع زیرزمینی نقش کلیدی داشته باشد.
در سطح منطقهای دیپلماسی آب باید فعالتر شود. توافقهای پایدار با همسایگان درباره مدیریت منابع مشترک و تضمین حقابهها ضروری است. ایران باید آب را همانند نفت در سیاست خارجی تعریف کند چون در سالهای آینده نقش آن حتی بیشتر خواهد شد.
اجرای قوانین برای جلوگیری از برداشت غیرقانونی آبهای زیرزمینی، ایجاد سازوکاری برای قیمتگذاری هوشمند آب و برنامهریزی برای مهاجرت اقلیمی از دیگر اقدامات حیاتی است.
در پایان
بحران آب تهدیدی است که زمان برای مدیریت آن محدود شده است. هر سال تأخیر هزینههای جبرانناپذیری بر کشور تحمیل میکند. آینده ایران با رودخانهها، سفرههای زیرزمینی و توان مدیریت منابع آبی آن تعریف خواهد شد. اگر نگاه علمی و راهبردی بر سیاست آب حاکم شود ایران میتواند از این بحران عبور کند و حتی آن را به فرصتی برای تحول اقتصادی تبدیل کند.
اما اگر این بحران نادیده گرفته شود ممکن است در آیندهای نه چندان دور آب جای سیاست را در تعیین مسیر کشور بگیرد و آن زمان مدیریت بحران بسیار دشوارتر خواهد بود. ایران وارد عصر هیدروپولیتیک شده است و تصمیمات امروز سرنوشت دهههای آینده را رقم میزند.