به گزارش 2فوریت،نفوذ روسیه در سوریه به دلیل جنگ اوکراین و ناکامیهای تهران کاهش یافته است، اما این به معنای عقبنشینی کامل نیست. مسکو همچنان بازیگری مهم باقی مانده و از طریق پایگاههای نظامی، میانجیگری، شبکههای محلی و توانایی در تأمین سلاح، جایگاه خود را حفظ کرده است.
موسسه ایتالیایی مطالعات سیاسی بینالمللی
ISPI نوشت: کاهش نفوذ روسیه در منطقه شام بازتابی از ضعفهای بلندمدت مسکو در سطح جهانی است؛ ضعفی که مستقیماً ناشی از جنگ اوکراین و شکست متحد دیگر سوریه یعنی تهران در رویارویی با اسرائیل است. با این حال، نقش روسیه در شام، بهویژه در سوریه، چه به عنوان میانجی، چه تضمینکننده توافقهای صلح و چه به عنوان منبع فروش سلاح همچنان حیاتی است.
افول نقش روسیه در سوریه در سال ۲۰۲۴، نباید بهعنوان یک شکست کامل دیده شود. انعطافپذیری مسکو در تعامل با دشمنان سابق، همراه با منابعی چون گندم و سلاح، فرصتهایی برای بازیابی نفوذ در اختیارش قرار میدهد.
تمرکز روسیه بر جنگ اوکراین منابع نظامی و مالیاش را به شدت فرسوده کرد و در نهایت توان دفاع مؤثر از رژیم اسد را تضعیف نمود. اما حتی پیش از آغاز حمله به اوکراین، روسیه از عملکرد اسد ناامید شده و از سال ۲۰۱۹ توان بقای بلندمدت او را زیر سؤال برده بود. در نوامبر ۲۰۲۴، زمانی که حملات مخالفان علیه رژیم اسد شدت گرفت، روسیه تلاش کرد با انجام حملات هوایی در اطراف حلب حمایت اولیه خود را نشان دهد. با این حال، نتوانست جلوی پیشروی نیروهای تحت رهبری هیئت تحریرالشام (HTS) را بگیرد و رژیم اسد را از فروپاشی نجات دهد.
با روی کار آمدن رهبری جدید در سوریه، روسیه سریعاً کانالهای ارتباطی با مقامات تازه را گشود تا حضور پایگاههای نظامیاش را تضمین کند. اما روشن شد که ایجاد روابط با حکومتی که برخی از چهرههای ارشد آن از نگاه روسیه «تروریست» محسوب میشوند، بدون امتیازدهی از سوی مسکو ممکن نیست. دولت روسیه در این زمینه انعطاف زیادی نشان داد. در ژانویه ۲۰۲۵، هیئتی روسی به دمشق سفر کرد و رهبری جدید سوریه اعلام کرد که بازسازی اعتماد نیازمند جبران خسارت، کمک به بازسازی، تسهیل استرداد اسد و بازگرداندن داراییهای مصادرهشده توسط رژیم اسد است.
روسیه با وجود مخالفت با استرداد اسد، همچنان به تماسهای خود را با دولت موقت احمد الشرع ادامه داد. در فوریه ۲۰۲۵، ولادیمیر پوتین و الشرع نخستین تماس تلفنی خود را برقرار کردند که در آن پوتین بر «حمایت مسکو از وحدت، حاکمیت و تمامیت ارضی دولت سوریه» تأکید کرد.
با وجود آنکه احمد الشرع نمیخواست روابط سوریه با روسیه را بهطور کامل قطع کند، او در عمل بهدنبال کاهش تدریجی نفوذ مسکو در کشورش بود. این روند در ژانویه ۲۰۲۵ زمانی آشکار شد که دولت موقت سوریه قرارداد شرکت روسی «استرویترانسگاز» برای مدیریت بندر طرطوس لغو کرد، قراردادی که در سال ۲۰۱۹ امضا شده بود. پس از کنار رفتن اسد و افزایش پذیرش بینالمللی و منطقهای سوریه، کاهش تدریجی تحریمهای غرب، و کاهش نفوذ روسیه ، دمشق به سمت حمایت کشورهای خلیج فارس و ترکیه متمایل شد. با این حال، روسیه توانست حضور نظامی محدودتر و شبکههای محلی خود را در سوریه حفظ کند. افزون بر این، نقش دیرینه مسکو بهعنوان میانجی میان طرفهای درگیر در سوریه همچنان برگ برندهای است که میتواند از آن استفاده کند.
نفوذ اسرائیل در مناطق جنوبی سوریه که از ۱۵ ژانویه ۲۰۲۵، تنها چند روز پیش از ریاست جمهوری الشرع و آغاز خشونتهای فرقهای در جنوب سوریه آغاز شد اهمیت بالقوه روسیه را بهعنوان میانجی میان طرفهای مختلف آشکار کرد. تا ژوئیه ۲۰۲۵، حملات اسرائیل به سوریه؛ این بار با اعلام حمایت از اقلیت مذهبی دروزی از طریق حملات هوایی سنگین به سویدا و دمشق، و سپس یورش زمینی در جنوب سوریه در ماه اوت بار دیگر به اوج رسید.
در همین دوره، ولادیمیر پوتین طی یک هفته دو بار با بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل، تلفنی گفتوگو کرد. در نخستین تماس در ۲۸ ژوئیه، روسیه آمادگی خود را برای حمایت از راهحلهای مذاکرهای در موضوع هستهای ایران اعلام کرد و بر اهمیت حفظ وحدت، حاکمیت و ثبات سوریه تأکید نمود. جزئیات دومین تماس در ۴ اوت منتشر نشد. با این حال، ارتباط میان دو طرف ادامه یافت و در نوامبر همان سال گزارش شد که پوتین به ابتکار خود با نتانیاهو تماس گرفته تا درباره ثبات سوریه و دیگر مسائل منطقهای گفتوگو کند.
در همین بازه زمانی، در ۳۱ ژوئیه، مرهف ابوقصره وزیر دفاع سوریه و اسعد الشیبانی وزیر خارجه به مسکو سفر و با همتایان روسی خود دیدار کردند. در نشست الشیبانی با سرگئی لاوروف، وزیر خارجه سوریه اعلام کرد که فرصتی برای ساختن سوریهای متحد و قدرتمند فراهم شده است.
استرداد بشار اسد بار دیگر در جریان سفر مهم احمد الشرع به مسکو در اکتبر ۲۰۲۵ برای دیدار با ولادیمیر پوتین مطرح شد. گفته میشود گفتوگوهای آنان شامل آینده پایگاههای نظامی روسیه در سوریه، همکاری در بازسازی بخش انرژی، پروژههای جدید نفتی روسیه، و حمایت احتمالی از تجهیز و بازسازی ارتش سوریه بوده است. در همین حال، مقامات سوری خواستار تضمینهایی شدند مبنی بر اینکه روسیه به نیروهای وفادار به اسد کمک نظامی نخواهد کرد.
هرچند الشرع بهدنبال پاسخگویی اسد است، اما این موضوع، بهویژه در شرایط پیچیده ژئوپلیتیکی و امنیتی که بازیگران مختلف برای تعیین مسیر آینده سوریه رقابت میکنند، مانع اصلی در روابط او با پوتین محسوب نمیشود. آمادگی دولت سوریه برای همکاری امنیتی با مسکو در سفر نوامبر یونسبک یِوکوروف، معاون وزیر دفاع روسیه به دمشق آشکار شد؛ جایی که او با وزیر دفاع سوریه، مرهف ابوقصره ، دیدار کرد. این هیئت ۱۹۰ نفره بزرگترین هیئت روسی در سالهای اخیر به سوریه بود و پس از سفر ابو قصرا در ۲۸ اکتبر به مسکو انجام شد.
این تحولات نشان میدهد که هرچند نقش روسیه در سوریه نسبت به دوران اسد بسیار محدودتر خواهد بود، اما همچنان فضایی برای حضور سیاسی مسکو وجود دارد. روسیه میتواند با استفاده از منابع باقیمانده جایگاه خود را حفظ کند. در این چارچوب، نقش مسکو بهعنوان واسطهای که قادر به کاهش تنشها میان طرفهای مختلف در سوریه است، مورد توجه قرار گرفته و هم رهبری جدید سوریه و هم اسرائیل در کوتاهمدت از حضور روسیه سود خواهند برد.
بازگشت روسیه به جنوب سوریه و میانجیگری با اسرائیل
گزارشها حاکی از آن است که روسیه در حال آمادهسازی برای بازگشت به جنوب سوریه است. در سال ۲۰۱۸، اسرائیل و روسیه به توافقی دست یافتند که به نیروهای دولت سوریه تحت رهبری بشار اسد اجازه میداد حضور خود را در امتداد مرزهای جولان از سر بگیرند، مشروط بر اینکه روسیه نبود نیروهای ایرانی و حزبالله را تضمین کند. امروز، مسکو در موقعیتی قرار دارد که میتواند هم به رهبری جدید سوریه و هم به اسرائیل در جنوب کمک کند. بنا بر گزارش رسانههای روسی، یکی از حاضران در اسعد الشیبانی نشست وزیر خارجه سوری با جامعه مهاجران سوری در مسکو در اوت ۲۰۲۵ گفته است که دولت انتقالی سوریه خواهان بازگشت گشتهای پلیس نظامی روسیه به استانهای جنوبی کشور است.
برای دمشق، بازگشت روسیه به جنوب ابزاری برای مهار نفوذ بیشتر اسرائیل محسوب میشود. در مقابل، برای اسرائیل حضور پایدار روسیه نقش یک وزنه راهبردی در برابر گسترش نفوذ ترکیه در سوریه دارد. رویترز گزارش داد که اسرائیل از ایالات متحده خواسته است سوریه را ضعیف و غیرمتمرکز نگه دارد؛ بخشی از این راهبرد شامل اجازه به روسیه برای حفظ پایگاههای نظامیاش در سوریه بهعنوان توازن مقابل نفوذ فزاینده ترکیه است.
در دهه گذشته، روسیه توانسته است میان منافع متضاد در سوریه ــ میان رژیم اسد، ایران، ترکیه و اسرائیل ــ مدیریت کند. توانایی مسکو در حمایت از یک متحد بدون ایجاد شکافهای جبرانناپذیر با دیگر شرکا، امروز یک دارایی مهم در صحنه سیاسی و امنیتی سوریه به شمار میرود؛ جایی که منافع متعدد و متعارض باید مدیریت شوند. با وجود زیانهای راهبردی بزرگ روسیه در سوریه و محدودیت ناشی از تحریمهای غرب و جنگ اوکراین، مسکو همچنان منابعی دارد که میتواند در سوریه از آن بهرهبرداری کند. برای نمونه، روسیه و اسرائیل همچنان از طریق خط ارتباطی ویژه خود برای هماهنگی در فضای هوایی همکاری میکنند.
علاوه بر این، روسیه میتواند از شبکهای که طی یک دهه میان همپیمانان و نزدیکان پیشین اسد ایجاد کرده، استفاده کند. مسکو موفق شد شبکه نفوذ خود را در ساختار امنیتی سوریه بسازد؛ شبکهای که بعدها به نقطه اختلاف میان روسیه و اسد تبدیل شد، زیرا اسد در برابر تلاشهای روسیه برای ارتقای افسرانی که توانایی اداره مؤثر ارتش را داشتند، مقاومت میکرد. روسیه همچنین از شبهنظامیان غیررسمی طرفدار اسد حمایت کرد و حتی آنان را در جنگ اوکراین در کنار نیروهای روسی به کار گرفت. در اوایل ۲۰۲۵، روسیه متهم شد که با تسلیح شبهنظامیان طرفدار اسد ــ از جمله نیروهای وابسته به محمد جابر، فرمانده پیشین «شاهینهای صحرا» که با حمایت روسیه علیه داعش، ارتش آزاد سوریه و مخالفان در حلب جنگیده بودــ موجب بیثباتی در منطقه ساحلی سوریه شده است. بنابراین، روابط دیرینه مسکو در این منطقه میتواند هم برای بیثبات کردن سوریه و هم برای تقویت رژیم جدید مورد استفاده قرار گیرد.
بازآرایی نظامی روسیه در سوریه
هرچند حضور نظامی روسیه نسبت به اوج قدرتش کاهش یافته، اما همچنان توانایی نمایش قدرت در سوریه را دارد. علاوه بر پایگاههای طرطوس و حمیمیم و احتمال بازگشت به جنوب سوریه، روسیه بهطور آرام در حال تثبیت موقعیت خود در شمالشرقی کشور است. پس از سقوط رژیم اسد، روسیه با بهره گیری از سامانههای پیشرفته پدافند هوایی و جنگ الکترونیک به سرعت حضور نظامی خود را در فرودگاه قامشلی تقویت کرد تا رقبای خود را بازدارد، برای احتمال خروج آمریکا آماده شود و اهرم سیاسی آینده را در دست داشته باشد.
گزارشهای اخیر نشان میدهد روسیه طی ماه گذشته حضور خود در فرودگاه قامشلی را تقویت کرده، امکانات هواپیماها را ارتقا داده، محل اقامت نیروها را گسترش داده و محیط فرودگاه را مستحکم کرده است. گفته میشود حدود ۲۰۰ سرباز روسی در این فرودگاه مستقر هستند و هواپیماهای باری روسیه بهطور منظم میان قامشلی و پایگاه حمیمیم در رفتوآمد بودهاند و نیرو، تجهیزات و تدارکات منتقل کردهاند. در اوت ۲۰۲۵ و برای نخستین بار پس از سقوط رژیم پیشین، نیروهای روسی در قامشلی در هماهنگی با ترکیه و دولت جدید سوریه گشتزنی کردند؛ اقدامی که نشانه تمایل مسکو برای ایجاد جایگزینی احتمالی برای پایگاه حمیمیم تلقی شد؛ تا بتواند بعدها بهعنوان تضمینی بلندمدت برای وحدت سوریه رسمیت یابد.
امروز روسیه بهوضوح در پی تثبیت حضور خود و نشان دادن تواناییاش برای ایفای نقش بهعنوان نیرویی تثبیتکننده یا بیثباتکننده در سوریه است. اینکه این نفوذ سودمند یا زیانبار باشد، بستگی به میزان همکاری و پذیرش آن از سوی مقامات مرکزی دمشق دارد. منابع سوری ادعا میکنند استقرار روسیه در قامشلی مستقیماً با نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) هماهنگ شده و بخشی از یک اتحاد پنهان برای حمایت از موجودیت فدرالی کردها در شمالشرقی سوریه بوده است؛ اقدامی فراتر از توافقهای کاهش تنش پیشین و با هدف کاهش وابستگی به واشنگتن. همچنین گزارشها حاکی است روسیه تا حدی به دلیل اتهاماتی مبنی بر حمله گروههای مسلح نزدیک به الشرع به پایگاه حمیمیم ــ که میزبان حدود ۲۵۰۰ نفر از ساکنان ساحل سوریه بود که از درگیریهای خونین مارس ۲۰۲۵ گریخته بودند ــ به این اقدام دست زده است.
هرچند میزان دخالت روسیه در این فعالیتها همچنان نامشخص است، اما به نظر میرسد مسکو توجه ویژهای به شمالشرقی سوریه دارد. گزارشها حاکی از آن است که یک بالگرد ــ احتمالاً روسی ــ تقریباً بهطور روزانه پروازهای پراکندهای بر فراز فرودگاه قامشلی انجام میدهد. این تحرکات همزمان با نشانههایی از هماهنگی غیرمستقیم میان نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) و بقایای رژیم سابق است.
مبادله سلاح در برابر ائتلاف
علاوه بر ایفای نقش میانجی میان بازیگران مختلف، روسیه میتواند سلاح هم در اختیار رژیم جدید دمشق قرار دهد. روسیه از دوران اتحاد جماهیر شوروی و حکومت حافظ اسد، یکی از اصلیترین تأمینکنندگان سلاح سوریه بوده و این حمایت در دهه ۱۹۸۰ به اوج رسید. اسرائیل بارها با ارتشی سوری روبهرو شد که تقریباً بهطور کامل به سلاحهای ساخت شوروی مجهز بود؛ از جنگندههای میگ گرفته تا تانکهای T-55 و T-62 در جنگهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳. دههها بعد، با شدت گرفتن جنگ داخلی سوریه، همکاری تسلیحاتی روسیه و سوریه به سطحی تازه رسید. پس از مداخله روسیه در سال ۲۰۱۵، سوریه به صحنه نمایش و آزمایش تسلیحات روسی بدل شد؛ از مهمات هدایتشونده دقیق گرفته تا هواپیما، موشک، پهپادها و… . ابعاد سرمایهگذاری روسیه زمانی آشکارتر شد که مسکو پس از فروپاشی حکومت اسد، شتابان داراییهای راهبردی خود را خارج کرد؛ تصاویر ماهوارهای نشان میداد بسیاری از این تجهیزات، از جمله سامانههای پیشرفته پدافند هوایی مانند رادارهای سامانههای S-400 و S-300.، با هواپیماهای باری روسیه به لیبی منتقل شدند.
پس از روی کار آمدن احمد الشرع، سوریه با حملات هوایی اسرائیل مواجه شد که توان نظامی این کشور را بهشدت فرسوده کرد.
روسیه همچنین میتواند تسلیح دوباره ارتش سوریه را تسهیل کند؛ چرا که برخلاف بازیگران غربی و خلیجی، مسکو قادر است سریعتر و انعطافپذیرتر عمل کند، از کانالهای شبهنظامی و خصوصی بهره ببرد، پرداختهای غیر دلاری پیشنهاد دهد.
سیاست خارجی روسیه همواره نشان داده که آماده است در برابر داراییهای راهبردی، سلاح و حمایت امنیتی مبادله کند. اولویت مسکو در سوریه تثبیت جای پای نظامیاش در سواحل این کشور از طریق پایگاههای طرطوس و لاذقیه بوده است؛ پایگاههایی که امکان نمایش قدرت در مدیترانه و اتصال به شبکه رو به گسترش روسیه در آفریقا را فراهم میکنند.
ابزارهای اقتصادی، دیپلماسی گندم و چشمانداز آینده
حضور نظامی و امنیتی روسیه در سوریه پس از جنگ داخلی، شاید آشکارترین نشانه تعهد این کشور برای تثبیت جایگاهش در منطقه از طریق سرمایهگذاری بر رژیم اسد بود. با این حال، روسیه از کانالهای اقتصادی و غیرنظامی نیز برای تقویت وابستگی دمشق به این شراکت بهره برد. در بحبوحه جنگ، مسکو با ارسال مستمر محمولههای گندم، حضور خود را در سوریه تثبیت کرد و نشان داد که تنها یک تکیهگاه نظامی نیست.
در دوران اسد، تجارت حوزهای نبود که روسیه سرمایهگذاری چشمگیری در آن داشته باشد؛ روابط دو کشور عمدتاً بر محور نظامی، سیاسی و امنیتی استوار بود. در سال ۲۰۲۳، بزرگترین شریک وارداتی سوریه ترکیه، امارات، چین، مصر و لبنان بود.
با این حال، یک حوزه تجاری وجود دارد که نفوذ روسیه پس از مداخله در جنگ سوریه به سرعت در آن گسترش یافت: گندم. سوریه که پیش از بحران، یکی از تولیدکنندگان اصلی گندم بود و سالانه تا چهار میلیون تن تولید داشت و قادر به صادرات تا ۱.۵ میلیون تن بود، از سال ۲۰۱۳ و آغاز ناآرامیها و جنگ، به تدریج به یکی از بازارهای اصلی واردات گندم روسیه بدل شد. عواملی چون جنگ و خشکسالی فزاینده این روند را تشدید کرد.
وابستگی سوریه به واردات گندم روسیه در نوامبر ۲۰۲۳ به ۱.۴ میلیون تن رسید. اما بر اساس گزارش رویترز اندکی پس از سقوط رژیم اسد، روسیه واردات گندم را به دلیل «ابهام درباره دولت جدید و تأخیر در پرداختها» متوقف کرد. با این حال، احتمالاً بهعنوان نشانهای از حسن نیت، مسکو بعدتر، در شرایطی که این کشور با کمبود شدید گندم دستوپنجه نرم میکرد، آمادگی خود را برای همکاری با مقامات جدید سوریه اعلام کرد. در آوریل ۲۰۲۵، رسانههای روسی خبر دادند که برای نخستین بار پس از تغییر رژیم در سوریه، محمولهای ۶۶۰۰ تنی گندم به بندر لاذقیه تحویل داده شد. با این وجود، این مقدار برای جبران کمبود کافی نبود؛ زیرا بحران گندم سوریه چندلایه است و عواملی چون تغییرات اقلیمی، جنگ و ضعفهای ساختاری آن را به چالشی بلندمدت برای دولت سوریه بدل کرده است. دولت سوریه هماکنون در حال آمادهسازی مناقصهای برای خرید ۲۰۰ هزار تن گندم است، چرا که کشور با بدترین خشکسالی در ۳۶ سال اخیر مواجه شده است. بنابراین، بحران گندم مسیری غیرنظامی برای روسیه ایجاد میکند تا شاید از طریق تأمین گندم، روابط خود با رهبری کنونی سوریه را بازتنظیم کند.
در حال حاضر، دولت جدید دمشق تمایلی به کنار گذاشتن کامل روسیه نشان نمیدهد؛ هرچند در مقایسه با دولت پیشین، به دنبال رابطهای متوازنتر با مسکو در چارچوب مجموعهای متنوع از حامیان بینالمللی است. از سوی دیگر، روسیه نیز نشانهای از چشمپوشی بر سرمایهگذاری بلندمدت خود در سوریه بروز نداده است.
بنا بر گزارش رویترز، دمشق با شرکت دولتی«گوزناک» روسیه قراردادی امضا کرده تا اسکناسهای جدید چاپ کند. این قرارداد در جریان سفر هیئت عالیرتبه سوری به مسکو در اواخر ژوئیه ۲۰۲۵ نهایی شد.
این تحولات نشان میدهد که اگر رژیم دمشق بخواهد با دور زدن قواعد و توسل به خشونت، قدرت را در انحصار خود نگه دارد ممکن است ناگزیر شود با همان قدرتی همکاری کند که یک دهه از رژیم پیشین حمایت کرد. همچنین باید توجه داشت که توان روسیه برای کمک به حاکم دمشق در برابر تحقق جاهطلبیهای ژئوپلیتیکیاش امروز به دلیل هزینههای اقتصادی و نظامی ناشی از جنگ اوکراین بسیار محدودتر از سال ۲۰۱۵ است.
نقش روسیه بهعنوان میانجی و ضامن توافقها همچنان ابزاری بالقوه برای بازگرداندن بخشی از نفوذش در سوریه و به تبع آن در لبنان باقی مانده است. با این حال، درگیری این کشور در اوکراین همچنان ظرفیت آن را برای ازسرگیری تأمین گسترده سلاح یا اعزام نیروهای بیشتر به منظور تقویت حضورش در شام محدود میکند. اگر روسیه بتواند جنگ اوکراین را با شرایط مطلوب پایان دهد، احتمالاً نقش تازه و گستردهتری در شام ایفا خواهد کرد. برای مسکو، حفظ حضور ۵۴ سالهاش در مدیترانه از طریق سوریه همچنان اهمیتی راهبردی دارد.