از بازدارندگی فعال تا مذاکرات واقعی؛ نقش علی لاریجانی در معماری سیاست خارجی ایران پس از جنگ دوازده روزه
سیروس کریمی در یاداشتی تحلیل می کند: تحولات پس از جنگ دوازده روزه جمهوری اسلامی ایران را وارد مرحلهای از ابهام راهبردی کرده است که در آن سیاست خارجی بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازآرایی نهادی و مفهومی است در این چارچوب برجسته شدن مفهوم مذاکرات واقعی و نقش آفرینی علی لاریجانی در جایگاه دبیر شورای عالی امنیت ملی نشانهای از تلاش برای مدیریت گذار راهبردی سیاست خارجی ایران از منطق تقابل پرهزینه به سازگاری هوشمند در نظام در حال تحول منطقهای و جهانی است.
2فوریت:جمهوری اسلامی ایران پس از جنگ دوازده روزه سال هزار و چهارصد و چهار وارد مرحلهای از ابهام راهبردی شده است که سیاست خارجی کشور را در موقعیتی میان بازدارندگی فعال و سازگاری هوشمند قرار داده است. تغییر در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و برجسته شدن مفهوم مذاکرات واقعی و نقش آفرینی علی لاریجانی در جایگاه دبیر شورای عالی امنیت ملی نشانهای از تلاش نظام تصمیمسازی ایران برای بازتعریف ابزارهای دیپلماسی در چارچوب تضمین بقا و مدیریت منازعه است. این گزارش با تمرکز بر نقش دبیر شورای عالی امنیت ملی به تحلیل گذار راهبردی سیاست خارجی ایران میپردازد.
یکم مقدمه: سیاستگذاری خارجی در عصر عدم قطعیت
سیاستگذاری خارجی در نظام بینالملل معاصر بیش از هر زمان دیگری تحت تأثیر بیثباتی ساختاری، تداخل بحرانها و تغییر موازنه قدرت قرار دارد. در چنین شرایطی، بازیگران منطقهای و متوسط ناگزیرند از ترکیبی از ابزارهای سخت، نیمه سخت و نرم برای حفظ بقا و ارتقای جایگاه خود بهره بگیرند.
ایران در مقطع کنونی نه در وضعیت تثبیتشده تقابل قرار دارد و نه در مسیر تعامل قطعی. این موقعیت بینابینی مستلزم بهرهگیری از ابهام راهبردی به عنوان ابزار سیاستگذاری و مدیریت بحران است.
دوم: ابهام راهبردی و نقش شورای عالی امنیت ملی
ابهام راهبردی در ادبیات امنیت ملی به معنای تعلیق آگاهانه بخشی از تصمیم و پرهیز از شفافسازی کامل نیتهاست. این رویکرد با هدف افزایش قدرت مانور، کاهش پیشبینیپذیری و کنترل هزینههای تقابل مورد استفاده قرار میگیرد.
در سیاست خارجی ایران پس از جنگ دوازده روزه، نقش شورای عالی امنیت ملی در طراحی و هدایت این ابهام راهبردی پررنگتر شده است و دبیر شورا به بازیگر محوری در تنظیم گفتار و رفتار دیپلماتیک تبدیل شده است.
سوم: تغییر دبیر شورای عالی امنیت ملی و بازتعریف کارکرد نهادی
انتخاب علی لاریجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی نشانهای از بازتعریف نقش این نهاد در سیاست خارجی کشور است. شورا در این چارچوب از نهاد هماهنگکننده صرف به مرکز ثقل سیاستگذاری دیپلماسی راهبردی ارتقا یافته است.
سپردن پروندههای حساس سیاست خارجی به دبیر شورا بیانگر تلاش برای یکپارچهسازی تصمیمسازی، کاهش تعارض نهادی و افزایش انسجام در پیامهای سیاست خارجی است.
چهارم: مذاکرات واقعی به مثابه چارچوب سیاستی جدید
مفهوم مذاکرات واقعی که در گفتار رسمی علی لاریجانی برجسته شده است، بیانگر مرزبندی جدیدی میان مذاکره واقعی و مذاکره نمایشی است. این مفهوم تأکید دارد که مذاکره نباید از پیش نتیجه آن تعیین شده باشد و همزمان با آن فشار و تهدید ادامه یابد.
در این چارچوب، مذاکرات واقعی ابزاری برای اصلاح روابط، مدیریت منازعه و بازتولید قدرت راهبردی تلقی میشود، نه صرفاً تاکتیکی برای خرید زمان یا کاهش فشار کوتاهمدت.
پنجم: ایالات متحده و پیام متقابل مذاکرات واقعی
تمایل ایالات متحده به گفتوگو با ایران در ماههای اخیر افزایش یافته است. این تمایل هم ناشی از تحولات منطقهای و هم متأثر از ملاحظات سیاست داخلی آمریکا است.
تأکید علی لاریجانی بر واقعی بودن مذاکره را میتوان ابزاری برای آزمون نیت واشنگتن و انتقال مسئولیت بنبست احتمالی به طرف مقابل دانست. این رویکرد همچنین امکان مدیریت فضای افکار عمومی داخلی و منطقهای را فراهم میسازد.
ششم: پیام سیاستی ایران به منطقه و نظام جهانی
گفتار جدید سیاست خارجی ایران با محوریت شورای عالی امنیت ملی حامل پیام آمادگی برای سازگاری مشروط با نظم در حال تحول منطقهای و جهانی است. ادامه گفتوگوهای غیرمستقیم با میانجیگری بازیگران منطقهای نشاندهنده تلاش ایران برای کاهش هزینههای تقابل و جلوگیری از انزوای راهبردی است.
این سازگاری در چارچوب حفظ اصول و بازتعریف ابزارهای پیگیری منافع ملی صورت میگیرد.
هفتم: سناریوهای پیش روی سیاست خارجی ایران
بر اساس روندهای موجود، میتوان سه مسیر محتمل برای سیاست خارجی ایران متصور شد:
سناریوی نخست، گذار کنترلشده به تعامل محدود و توافقهای مرحلهای
سناریوی دوم، تداوم وضعیت بینابینی با مدیریت تنش بدون توافق جامع
سناریوی سوم، بازگشت به تقابل مدیریتشده در صورت شکست فرآیند گفتوگو
انتخاب هر مسیر وابسته به انسجام داخلی، رفتار طرف مقابل و تحولات محیطی خواهد بود.
هشتم: دلالتهای راهبردی ابهام راهبردی و مذاکرات واقعی
سیاست خارجی ایران در شرایط کنونی نیازمند تعادل میان بازدارندگی و دیپلماسی است. نقش علی لاریجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی در صورتبندی مفهوم مذاکرات واقعی میتواند این تعادل را تقویت کند.
توصیههای سیاستی شامل تقویت هماهنگی نهادی، تداوم گفتار واحد، پرهیز از پیامهای متناقض و اولویت دادن به مذاکرات مرحلهای است.
مذاکره در منطق حکمرانی امنیتی نه نشانه ضعف بلکه ابزار مدیریت منازعه و بازتولید قدرت است. موفقیت سیاست خارجی ایران در دوره پساجنگ دوازده روزه به توان تبدیل ابهام راهبردی به فرصت سیاستی و نقش آفرینی هوشمندانه دبیر شورای عالی امنیت ملی وابسته خواهد بود.